تدریس اصول و فنون مذاکره تدریس مذاکره تدرس فنون تدریس اصول
تدریس اصول و فنون مذاکره مدرس اصول و فنون مذاکره تدریس مذاکره تدرس فنون تدریس اصول بهزاد حسین عباسی
انسان موجودی اجتماعی است و مذاکره رایج ترین طریق ایجاد ارتباط بین انسان هاست. سازمان ها هم سیستمهای اجتماعی اند که از انسان ها تشکیل شده اند. هدف مذاکره توافق بر سر منافع مشروع است و این امر در سازمان ها هم مصداق دارد. وقتی ارتباطات متنوع و پیچیده می شود مذاکره هم به تبع آن پیچیده و دشوار می شود. نیازمند تخصص است. در سازمانها نیازمند آن هستیم که منافع خود را به نحو مشروع و رضایت بخش و منصفانه تامین کنیم به خصوص وقتی به عنوان مدیریت نماینده گروهی از انسان ها هستیم.
مذاکره یکی از نقش های بسیار مهمی است که مدیران بخش قابل ملاحظه ای از وقت خود را به آن اختصاص می دهند. اما معدودی از آنان هنر و دانش مذاکره را به درستی می دانند . از این رو ، بسیاری از مدیران حرفه ای نیازمند رویکرد بهینه در طرح ریزی و اجرای مذاکره ها هستند. بهر حال مذاکره حقیقت دنیای امروز است که در آن ارتباط و منافع گاهاً متضاد حرف اول را می زند پس باید به تخصص مجهز بود تا بتوان ارتباطی سازنده برای تامین منافع مشروع بهینه شده دست یافت و سازمان را از آن بهرمند ساخت و این مهم در درجه اول وظیفه مدیران سازمان است که به آن اهتمام ورزند
مقدمه :
برای مذاکره در کتاب ها و مقالات تعریف های مختلفی ذکر شده است . به طور کلی می توان گفت که به دلیل تنوع در ارتباطات میان افراد تعریف های متعددی برای مذاکره ذکر شده است. در این جا به بیان تعدادی از تعاریف مذاکره می پردازیم:
1-مذاکره نوعی ابزار ارتباطی بین دو طرف است که به منظور نیل به توافق درباره منافع مشترک و درعین حال متضاد به کار گرفته می شود (فصلنامه مطالعات مدیریت، 1378، ش21 و22، ص 20)
2-مذاکره نوعی ابزار ارتباطی بین دو طرف برای نیل به توافق پیرامون نیاز ها و نظرات متفاوت است (همان، ص19)
3-مذاکره یک ابزار اساسی است تا شما آنچه را که می خواهید از دیگران به دست آورید (حیدری، 1370، ص1)
4-مذاکره فرایند دست یابی به تصمیم مشترک از طریق مفاهمه است (مجله تدبیر، 1374، ش82، 51)
5-در فرهنگ لغت انگلیسی مذاکره تلاش و کوشش جهت نیل به توافق بین دو نفر یا بیشتر از دو نفر است در صورتی که افراد شرکت کننده در مذاکره دارای حق وتو باشند (سناف،2008،ص1)
استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM
مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM
تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM
مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM
مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM
مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی
بهزاد حسین عباسی
مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن
معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن
استاد اصول و فنون مذاکره زبان بدن
سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM
مدرس بازاریابی
معلم بازاریابی
مدرس برند
مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن
مدرس مدیریت ارتباط با مشتری
هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی
مدیر برنامه ها جواد حسنی
09372202257
9197685104
و یا در تعریفی دیگر، مذاکره را فراگرد تصمیم گیری توافقی بین افراد به هم وابسته و با ترجیحات متفاوت است (Bazermzn& Neal, 1991:446) و یا می توان گفت مذاکره فراگردی است که دو یا چند نفر یا گروه دارای هدف های مشترک و متضاد ، طرحهای پیشنهادی خود را بیان می کنند و شرایط خاص خود را مورد بحث قرار می دهند تا احتمالاً به توافق برسند (Hellriegel,1995:446). به عبارت دیگر ، مذاکره در صورتی تصمیم گیری مشترک است که طرفین ترجیحات متفاوتی داشته باشند. یکی از صاحب نظران، مذاکره را داد و ستد یا بده بستان آشکار و داوطلبانه میان دو طرفی می داند که هر یک چیزی از دیگری می خواهد، بنابراین هر یک از دو طرف می تواند پیشنهاد طرف مقابل را نپذیرد.
آشنایی با دوره آموزشی راه اندازی کسب و کار و ارتقاء کار تیمی
مدرسه کسب و کار بهزاد حسین عباسی Business School
به گزارش مدرسه کسب و کار بهزاد حسین عباسی Business School امروزه نقش آموزش در اقتصاد به دلیل ایجاد تخصص و بهبود بهرهوری عوامل تولید همواره مورد توجه بوده و جایگاه فناوری و دانش به عنوان عوامل درونزا در رشد اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در اقتصاد دانش بنیان،تولید،توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات کاربردی محرک اصلی رشد اقتصادی،تولید ثروت و اشتغال در تمامی فعالیتهای اقتصادی است و برای دستیابی به آن بایستی شرایط لازم برای ابداع، نوآوری و هدایت صحیح نوآوری ها فراهم آید تا شاهد تبدیل ایدهها به محصولات باشیم.
مبانی کارآفرینی و تجاری سازی ایده
به گزارش مدرسه کسب و کار بهزاد حسین عباسی Business School در حال حاضر سیر تحولات جهانی، کارآفرینان را در خط مقدم توسعه فنآوری و توسعه اقتصادی قرار داده است. تجربه موفقیتآمیز اغلب کشورهای پیشرفته و نیز برخی از کشورهای در حال توسعه در عبور از بحرانهای اقتصادی به واسطه توسعه کارآفرینی در آن کشورها، موجب گردیده تا سایر کشورها نیز برای کارآفرینی، کارآفرینان و شکل گیری کسب و کارهای نوآورانه اهمیت خاصی قائل گردند.
به گزارش مدرسه کسب و کار بهزاد حسین عباسی Business School بر همین اساس، توسعهی کارآفرینی از جنبههای گوناگون مدنظر قرار گرفته است. آموزش، یکی از جنبههای مهم در گسترش کارآفرینی است که مورد توجه ویژهای واقع شده است. با توجه به مطالعات مختلفی که صورت گرفته ثابت شده که ویژگیهای کارآفرینان اغلب اکتسابی است و نه توارثی و از این رو در حال حاضر آموزش کارآفرینی به یکی از مهمترین و گستردهترین فعالیتهای آموزشی تبدیل شده است.
خلاقیت، مدیریت فکر و روش های خلاقانه حل مسأله
به گزارش مدرسه کسب و کار بهزاد حسین عباسی Business School امروزه تداوم حیات سازمانهای مختلف به خلاقیت و نوآوری بستگی دارد. در ضمن بدون تغییرات ناشی از آفرینندگی و خلاقیت سازمانها نمی توانند خود را با تغییرات محیطی همساز کنند و دوام آورند. اگر چه تعداد زیادی از نیروهای محیطی برسازمان اثر می گذارند ولی چهار عامل بیشتر از بقیه بر سازمان ها تاثیر دارند:
1. فشارروزافزون رقابت 2. بازارهای جهانی شده 3. گام های شتابان پیشرفت فناوری 4. دگرگونی سریع ارزشهای مصرف کنندگان و روشهای زندگی
امروزه در بسیاری از سازمانهای موفق یک بخش با عنوان research and development ایجا د شده که بر مبنای خلاقیت استوار بوده و در نهایت منجر به بیرون آمدن ایده های جدیـد در سازمان و در نهایت توسعه آنها میگردد.
به گزارش مدرسه کسب و کار بهزاد حسین عباسی Business School با پیشرفت روز افزون دانش، فناوری و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه نیازمند آموزش مهارت هایی است که با کمک آن بتوان همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. هدف باید پرورش انسان هایی باشد که بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهره گیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند که با خلق نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند.
به گزارش مدرسه کسب و کار بهزاد حسین عباسی Business School روزگاری سخن گفتن از خلاقیت و نورآوری امری غیر ضروری و دور از دسترس به نظر می رسید. اما سیر تحولات دنیا، ما و سازمان های ما را به نقطه ای کشانده که بی تردید بدون خلاقیت و نورآوری نه تنها نمی توانیم به هدف های خود برسیم، بلکه ماهیت حیات و بقایمان را نیز زیر سوال خواهد برد.
ارتقاء مهارتهای کار تیمی و آشنایی با اصول آن
همه ما ممکن است تاکنون با شرکتهای مختلفی برخورد کرده باشیم که پس از مدتی فعالیت سرانجام به دلیل پارهای از مشکلات درون سازمانی و عدم آشنایی با راه های مقابله با آن حتی به تعطیلی کشیده شده اند. در صورتی که اگر موسسین بسیاری از این شرکتها قبل از راه اندازی آن و شروع یک کار تیمی با اصول تشکیل یک تیم و بحرانهای احتمالی به وجود آمده پس از آن آشنا بودند و در نتیجه راه های مقابله با آنها را نیز قبل از مواجه شدن با آن بررسی کرده بودند به چنین سرنوشتی دچار نمی شدند.
مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش CRM
مدرس فروشندگی
سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی CRM
مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری CRM
آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری CRM
آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری CRM
بهزاد حسین عباسی
مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن
معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن
استاد اصول و فنون مذاکره زبان بدن
سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM
مدرس بازاریابی
معلم بازاریابی
مدرس برند
مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن
مدرس مدیریت ارتباط با مشتری
هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی
مدیر برنامه ها جواد حسنی
09372202257
9197685104
behzadabbasi.ir
قوانین مالکیت فکری
برای شروع یک کسب و کار نوآورانه آشنایی با قوانین مالکیت فکری نظیر قوانین ثبت اختراع، ثبت علائم تجاری و ... کمک قابل توجهی به موفقیت و رونق کسب وکار شما میکند. بسیاری از کارآفرینان بدون اطلاع از قانون ثبت اختراع و ظرافت های تدوین اظهار نامه شروع به تولید وعرضه محصول جدید و ابتکاری خود میکنند یا بسیاری از افراد بدون توجه به آگاهی از مزایا و ظرفیت های قانون علائم تجاری خدمات، محصولات یا مدل کسب و کار نوآورانه خود را به بازار معرفی مینمایند و عموماً نتایج تلخی به بار میآورند.
مدیریت فرایند ایده تا محصول برای شرکتهای نوپا
به گزارش مدرسه کسب و کار بهزاد حسین عباسی Business School اولین و شاید مهمترین دلیل نوشتن طرح کسب و کار، بررسی امکانپذیری و توجیهپذیری انجام یک کسب و کار است. پیش از هر کس دیگری این خود کارآفرین است که باید نسبت به سودآور بودن فرصت تجاری پیش رو اطمینان حاصل نماید. بیشتر کارآفرینان تصوری مبهم و کلی نسبت به خوب بودن یک فرصت دارند و به واسطهی تعدد متغیرهایی که در فضای کسب و کار وجود دارد، ممکن است از برخی پارامترها غفلت نمایند، یا آنکه توجه بیش از اندازه بر بعضی جنبهها باعث کم اهمیت دیدن سایر قسمتها شود. مکتوب کردن اطلاعات کسب و کار در یک چهارچوب از پیشتعیینشده امکان تحلیل جامعتر را برای کارآفرین پدید میآورد.
در این روش علاوه بر آشنایی با ساختارهای کلی یک کسب و کار، مروری بر تکنیک پیاده سازی ناب و مستند سازی برنامه که به عنوان یک روش جدید در این حوزه مطرح گردیده است خواهیم داشت.
در پایان این دوره نیز به بررسی ریسک های احتمالی هر کدام از مدل های کسب و کار نیز خواهیم پرداخت
۱۱ نکته در مورد زبان بدن شما حین مذاکرات (مذاکره موفق)
[ آموزش زبان بدن - اصول و فنون مذاکره - مذاکره کننده موفق ]
مذاکره
کردن موفق چیزی بیشتر از فقط گفتن کلمات درست است. برخورداری از زبان بدن
(Body Language) مسلط یکی از ضروری ترین تاکتیکهای بیزینس بوده و سالها
مورد تحقیق قرار گرفته است ولی استفاده درست از آن میتواند برای افراد
چالشی بزرگ باشد. از ۱۱ کارآفرین موفق مذاکرات شورای کارآفرینان جوان
آمریکا (YEC) در مورد بهترین شیوههایی که در استفاده از زبان بدن خود به
کار میبرند پرسیده شده است و این نکات مطرح شده اند:
زبان بدن؛ اصول و فنون مذاکره موفق
۱. حرکات طرف مقابل را زیر نظر بگیرید
زیر
نظر گرفتن حرکات طرف مقابل یعنی سعی کنید زبان بدن، تن صدا و رفتار وی را
تفسیر کنید. مثلا اگر فرد روبرو به صحبتهای شما علاقه مند شده باشد به جلو
خم شده و حرکات شما را دنبال خواهد کرد. و اگر به پشت تکیه دهد و دست به
سینه بنشیند سعی کنید راهی را برای بازگرداندن توجه وی پیدا کرده و متوجه
شوید که چه چیزی اشتباه است.
۲. سرتان را به علامت تأیید تکان دهید
این
نکته از زبان بدن باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا بدست آمده است: حتی وقتی
که او درگیر بحث انتقادی یا مخالفت شدید افراد با خود است سرش را تکان
داده و تماس چشمی اش را با طرف مقابل حفظ می کند. انجام این کار در مذاکرات
تنش را از بین برده و حتی در حین بحثهای شدید باعث همگرایی می شود.
۳. به دستان خود توجه کنید
افراد
وقتی عصبی هستند یا استرس دارند معمولاً از دستهایشان مشخص است. وقتی در
حال مذاکره هستید مطمئن باشید که دستانتان اعتماد به نفس و ثبات را مخابره
می کند. بیقراری یا قفل کردن دستها به هم نشان میدهد که شما عصبی هستید.
طرف مقابل ممکن است از این نکته استفاده کند. وقتی میخواهید با اعتماد به
نفس نکتهای را بگویید سعی کنید دستانتان را کمی زیر سینه خود قرار داده و
انگشتانتان را به هم نزدیک کنید.
زبان بدن؛ اصول و فنون مذاکره موفق
۴. پاهایتان را محکم روی زمین قرار دهید
صورت
شما، سر و دستانتان بخشهایی از بدنتان هستند که کاملاً واضح است که باید
در حین مذاکره کنترل شوند، ولی پاها چه؟ پاهایتان را محکم روی زمین قرار
دهید تا آرامش خود را نشان دهید. این کار همچنین به طرف مقابل اطمینان
میدهد که شما دمدمی مزاج نیستید و قرار نیست با او لجبازی کنید. این به
خود شما هم اعتماد به نفس می دهد.
این مقاله را مطالعه نمائید: رمز و رازهای زبان بدن در کسب و کار
۵. بدنتان را ریلکس کنید
مذاکره
میتواند تنش زا باشد، بنابراین حالت مناسبی را که بدنتان در آن ریلکس
باشد پیدا کنید تا تنش را کاهش دهید. این زبان بدن را با زبان نرم و آرام و
دوستانه صحبت کردن تکمیل کنید. این به ساختن اعتماد بین دو طرف کمک کرده و
به مذاکرات موثرتر می انجامد.
۶. لبخند را فراموش نکنید
این مهم
است که محیط خیلی پر تنش نشود. برای رسیدن به توافقی موفق که به مدت زیادی
پایدار بماند راهی وجود ندارد جز اینکه هر دو طرف با هم دوستانه برخورد
کنند.
زبان بدن؛ اصول و فنون مذاکره موفق
۷. گارد باز بگیرید
خود
را جذاب و خوشایند نشان دهید. تکیه داده و علاقه مندانه رفتار کنید و گارد
خود را باز بگذارید. افراد تمایل دارند تا احساس کنند که به توافق
دلخواهشان خواهند رسید، ( یا حداقل حتی اگر به تمام اهدافشان نرسند بخشی از
منافعشان تأمین خواهد شد.) آنها ممکن است دقیقاً به آنچه که میخواهند
نرسند ولی میخواهند مطمئن شوند که طرف مقابل به احساسات و افکار آنها در
مورد موضوع مورد بحث در مذاکره واقف است، وگرنه کنار خواهند کشید.
۸. خود را عصبی نشان ندهید
در
حین مذاکره بیقرار نباشید. هر نشانه ای که شما را عصبی یا مضطرب نشان دهد
میتوان برای شما پرچم قرمز باشد. پاهای خود را تکان ندهید و روی زمین
نکوبید، صورت خود را نیز زیاد لمس نکنید. شما میخواهید در مقابل طرف
مذاکره تان آرام و با اعتماد به نفس به نظر برسید.
۹. حالت چهره خود را آشکار نکنید
یک
چهره به اصطلاح Poker Face(چهره ای که افراد در هنگام بازی پوکر باید به
خود بگیرند تا طرف مقابل آنها متوجه احساس آنها نشده و نتواند بازی آنها
را بخواند) برای شما لازم است. هرگز مانند یک قهرمان مذاکره نکنید مگر
اینکه اسلحه در دستتان باشد. کار خود را انجام دهید، اطلاعات و مدارک محکم
در دست داشته باشید و دستتان را برای آنها رو نکنید.
۱۰. شکیبایی نشان دهید
در
حین مذاکره وانمود کنید که با مادربزرگتان در حال حرف زدن هستید. باید
خیلی متمرکز شوید چون او آرام حرف میزند و مطمئناً لازم است که برای توضیح
حرفهایتان صبور باشید چون موضوعاتی که برای شما واضح است (مثل فیسبوک و
برنامههای موبایل) احتمالاً برای مادربزرگتان غریب است. لبخند هم زیاد
بزنید. روی طرف مقابل متمرکز شوید و به نیازهای او توجه کنید.
۱۱. تماس چشمی خود را حفظ کنید
اگرچه
فاکتورهای زبان بدن دیگری نیز وجود دارند که ممکن است باعث شوند مهارتهای
مذاکره شما محدود شود، اما زیانبارترین آنها خدشه در تماس چشمی است. این
مثل معروف که میگوید چشمها دروازه نفوذ به عمق افراد هستند در مورد
ارتباطات مؤثر نیز صادق است. عدم حفظ تماس چشمی تلقی راحت نبودن و کمبود
اعتماد به نفس و اطمینان را به طرف مقابل میدهد و این نقطه ضعف بزرگی برای
یک مذاکره کننده خوب است.
آموزش پرسنل فروش آموزش پرسنل شرکت اهمیت آموزش پرسنل سرفصل های مدیریت فروش
سرفصل های مدیریت فروش
- فروش یخچال به ساکنان بومی آلاسکا
- ارزش عمر مشتری
- فنون موفقیت در کسب و کار
- جایگاه آدم ها در ذهن دیگران
- مذاکره فروش
- فروش چیست؟
- وظایف مدیر فروش
- جذب و آموزش فروشندگان
- هدف فروش چگونه تعیین می شود؟
- نحوه محاسبه پورسانت فروشندگان:
- تئوری پنجره های شکسته
- نظارت
- استراتژی بازاریابی
- استـرا تژی فـروش
- جا یگا ه فروش در استراتژی شرکت
- رمز موفقیت یک برنامه فروش
- شاخه های اصلی فروش
- انواع مدیران فروش
- مشتری یابی
- انواع مشتری
- رضایت مشتری یعنی چه؟
- وفاداری مشتری یعنی چه ؟
- نارضایتی مشتری یعنی چه ؟
- مدیریت مشتریان خاموش
- هدف های فروش
- هدف استراتژیک سهم بازار
- گردش مالی فروشگاه ها
- هدفهای کیفی فروش
- زمانبندی هدفهای فروش
- طراحی استراتژی فروش
- تجزیه و تحلیل SWOT در فروش
- ساختار سیستم فروش :
- نحوه تقسیم ساعت کاری فروشندگان
- پیش بینی فروش
- تجزیه و تحلیل های فروش
- استراتژیهای برنده
- استراتژیهای شرکتی که رهبری بازار را بعهده دارد
- پیدا کردن مصرف کنندگان جدید
- مدل استاینر
- نظریه آیداس AIDAS
- بازاریابی خدمات
برای افزایش فروش سه راه پیش رو داریم:
1) افزایش تعداد موارد فروش فردی
2) افزایش حجم فروش به هر مشتری
3) افزایش تعداد دفعات فروش به هر مشتری.
افزایش فروش
مدل فروش قدیمی4 بخش داشت:
1) ابراز صمیمیت (تحویل گرفتن مشتری)،
2) صلاحیت دادن به مشتری (شما چقدر پول دارید یا چقدر می خواهید هزینه کنید)
3) سخنرانی برای مشتری(معرفی کالا)
4) نهایی سازی فروش(کالا را بخر، مشتری!)
اما
مدل جدید فروش برعکس شده است. توصیه می شود 40 درصد از وقت خود را بگذارید
برای ابراز صمیمیت و جلب اعتماد مشتری، 30 درصد از وقت را به شناسایی
نیازهای مشتری اختصاص دهید (برای این منظور باید خیلی با دقت به حرفهای
مشتری گوش کنید)، 20 درصد از وقت را بگذارید برای معرفی کالا تا نشان دهید
این کالا چگونه نیاز مشتری را برطرف می کند و 10 درصد آخر را هم اختصاص
بدهید به نهایی سازی فروش.
صحبت مشتری را قطع نکنید، وقتی او حرف می
زند یک کلمه هم نگویید. اگر مکث کنید و با توجه به حرفهایش گوش کنید و
سوال های مرتبط بپرسید، مشتری این گونه تعبیر می کند که او برای من ارزش
قائل است. خوب سوال کنید. سوال ملایمی مثل: منظورتان چیست؟ به مشتری می
فهماند که شما به درک نیاز او علاقمندید.
میانجیگری؛ راهی جایگزین برای حل اختلافات در عرصة بین المللی
مترجم: دکتر عباس احمدی و لیلی رحیمی (Leili.Rahimi20@gmail.com)
موضوع: مدیریت تعارض و مذاکره
سال انتشار (میلادی): 2016
وضعیت : تمام متن
منبع انتشار: پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
تهیه و تنظیم: ارسال شده توسط عضو پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
چکیده: محیط کسب و کار بین المللی همواره در حال تغییر است، با توجه به سرعتی که در معاملات تجاری امروز دیده می شود ، عبارت "وقت طلاست" واقعی تر از همیشه است. بدلیل درگیری بین شرکت ها، که هزینه های اضافی و زمان از دست رفته را به طرفین تحمیل می کند، دادگاههای حل اختلاف ایجاد شده اند. به طور فزاینده، پای روشهای جایگزین حل تعارضات در میان است که بعنوان میانجیگری مشخص شده است. میانجیگری بعنوان جایگزینی برای عدالتِ سنتی، سریع تر، کارآمدتر، محرمانه تر و بالاتر از همه، ارزان تر دیده می شود. این مقاله روش اصلی و تکنیک های مورد استفاده در میانجیگری، به منظور نتیجه گیری در مورد سودمندی این روش جایگزین حل اختلافات بین المللی ارائ? می کند.
کلمات کلیدی: میانجی گری، محیط کسب و کار، تعارض، میانجیگری بین المللی.
مقدمه
میانجی گری که در قانون استفاده میشود یک شکل جایگزین حل اختلاف است، یکی از راههای حل و فصل اختلافات بین دو یا چند طرف معامله با عوامل به هم پیوسته است . به طورمعمول سوم شخص بعنوان میانجی به طرفین دعوا برای رسیدن به توافق کمک میکند. اختلاف منازعه کنندگان میتواند درحوزه های مختلفی ازجمله: تجارت، دیپلماسی، مسائل اقتصادی واجتماعی و غیره باشد. میانجیگری به طورخاص اغلب دارای یک ساختار و زمانبندی است، مشارکت در آن خصوصی و محرمانه است و به صورت قانونی اجرا می شود که مذاکرات عادی عاری از این ویژگیها می باشد. میانجی به عنوان سوم شخص اغلب به صورت داوطلبانه عمل می کند و از تکنیک های مختلفی برای دستیابی به توافق بین طرفین منازعه استفاده می کند که دستیابی به این هدف به مهارت و آموزش دیدگی میانجی بستگی دارد.
در روش میانجی¬گری دولت یا شخص میانجی کوشش می¬کند موضوعات مورد مذاکره را پیشنهاد دهد و خود مستقیما در آن شرکت می¬نماید و سعی می¬کند طرفهای ذی¬نفع را به تسلیم و سازش وادار کند.یک میانجی به¬عنوان حلقهی ارتباطی بین طرف¬های منازعه عمل می¬کند. برداشت هر یک را نسبت به طرف دیگر بهبود می¬بخشد و برای حل مسالة مورد اختلاف راه¬حل¬هایی را پیشنهاد می¬نماید و برای پذیرش آنها طرف¬های منازعه را تحت فشار قرار می¬دهد. در میانجیگری طرف سوم کوشش می¬کند با شرکت در مذاکرات موضع دو طرف را به هم نزدیک کرده و راه¬حلی سازگار با نظریات دو طرف ارئه دهد. بدیهی است کسی می¬تواند نقش میانجی داشته باشد که مورد اعتماد هر دو طرف اختلاف باشد .معمولا یافتن چنین فردی کار آسانی نیست.
تاریخچه حل و فصل اختلافات بین المللی
در دوران گذشته، کشورها سعی در حل و فصل اختلافات خود داشتند، ولی مهم ترین روشی که آن ها برای حل اختلافاتشان استفاده می کردند، توسل به جنگ بود و تا مدت ها نیز در حقوق بین الملل مجاز شمرده می شد و بعضی از دانشمندان جنگ را یک پدیده طبیعی در عرص? بین الملل می دانستند اما به دلیل خسارت های زیاد ناشی از جنگ، توسل به زور به مرور زمان حذف شد و کشورها سعی کردند اختلافاتشان را از راههای مسالمت آمیز حل کنند. کوشش زیادی دربار? توسل به شیوه های مسالمت آمیز حل و فصل اختلافات بین المللی صورت گرفته است، ولی تلاش جدی اولیه و فراگیر در سطح جهانی را باید در کنفرانسهای لاهه و پس از آن جستجو کرد. در اغلب موارد میانجی¬گری از طرف دولت¬ها به عمل می¬آید و از تشریفات میانجی¬گری غالبا برای پایان دادن به منازعات نظامی استفاده میشود.
میانجیگری پس از کنفرانس صلح لاهه و به ویژه در نیم قرن گذشته به عنوان یک روش در مدیریت معارضه نقش رو به گسترش و مهمی را در روابط بینالمللی به خود اختصاص داده است. در بند 1 ماده 33، منشور سازمان ملل متحد توصیههای لازم به کلیه اعضا جهت حل و فصل منافشات از طریق روشهای مسالمتآمیز از جمله میانجیگری شده است.
ابزارها و شیوه های دیپلماتیک حل اختلافات بین المللی
انتخاب یک میانجی بسیار مهم است و به دانش علمی، سبکهای میانجی گری و تاثیر زمینههای حرفهای در رسیدن به نتیجه در انتخاب میانجی موثر است. به طور کلی برنامههای میانجی گری اجتماعی به هدایت توسط واسطه اختصاص دارد. زمانی که گروهها نمیتوانند بر روی یک میانجی به توافق برسند، از طرف یک نهاد یک میانجی واجد شرایط انتخاب و معرفی می شود.
طرفین میتوانند از میانجی بخواهند که دلایل آنها را برای تضاد منافع نادیده بگیرد. در برخی موارد قانون معیاری را برای میانجی در نظر میگیرد. در قراردادهای میانجی گری مشخص نیز ممکن است نفر سومی پیشنهاد یا تحمیل شود. برخی از سوم شخصها در لیست افراد تایید شده قرار دارند در حالی که میانجی در فهرست دیگری است. فهرست ممکن است باز باشد و هر فرد واجد شرایط و متناسب به آن ملحق شود و یا اینکه فهرست ممکن است بسته باشد و میانجی به حل منازعه دعوت شود.
در سطح بینالمللی به طور کلی فهرست باز است مانند مراکز حل اختلاف. در کنار آن به صورت متناوب نیز هیئتهای خصوصی مشارکت وجود دارد و برای انتصاب به میانجی گری رقابت میشود.
وقتی که یک دولت به میانجیگری در یک مناقشه دعوت میگردد یا خود راساً نسبت به میانجیگری داوطلبانه اقدام مینماید، فرد کارآمدی را انتخاب میکند که تامین کننده بیشترین اهداف مورد نظر باشد. میانجیگری بین المللی توسط چنین افرادی به عوامل ذیل بستگی دارد:
الف – موقعیت شغلی افراد در کشور متبوع.
ب - مهلت ارائه شده برای اخذ تصمیم.
ج - منابع مختلف ، تواناییها و جهت گیری سیاسی کشورهای متبوع.
د – میزان محدودیتهای ناشی از اختلاف منابع در رفتارهای میانجیگرانه.
در رابطه با استفاده از اصطلاح کشورهای کوچک و بزرگ باید گفت که منظور اندازه جغرافیایی آنها نیست بلکه میزان قدرت آنها در نظام بین المللی مدنظر میباشد. دولتهای بزرگ به کشورهایی اطلاق میگردند که دارای وزن و امتیازات ویژهای نسبت به سایر کشورها هستند و کشورهای کوچک شامل آنهایی میگردد که وزن و منابع آنها نسبت به سایر بازیگران بین المللی در سطح پائین تری قرار دارد. دولتهای بزرگ به مراتب زمینه و فرصت بیشتری برای میانجیگری دارند و با توجه به قدرت نفوذ خود گاهی اوقات نقش مؤثرتری میتوانند اعمال نمایند. دولتهای کوچکی که بتوانند از نظر سیاسی خود را از نفوذ قدرتهای بزرگ دور نگه دارند و در نتیجه به عنوان یک کشور بیطرف شناخته شوند و از مقبولیت بینالمللی در خصوص حمایت از صلحطلبی برخوردار گردند نیز میتوانند در ایفای نقش میانجیگری مؤثر باشند. حتی برخی از طرفهای مناقشه این گونه دولتها را به دولتهای بزرگ ترجیح میدهند.
دولتهای بزرگ صرفاً به دلایل بشر دوستانه به میانجیگری دست نمیزنند، بلکه همراه با انگیزههای بشردوستانه، اهداف سیاسی نیز دنبال میکنند. تمایل قدرتهای بزرگ به میانجیگری میتواند از دو بعد توسعهطلبانه و دفاعی برخوردار باشد. از یک طرف، آنها میکوشند نفوذ خود را در منطقهای که اختلاف در آن بروز کرده است، افزایش دهند و از طرف دیگر نگران افزایش نفوذ قدرت دیگر در همین منطقه هستند. از منظر بعد دوم، گاه وظیفه میانجیگری به قدرتهای بزرگ تحمیل میشود، زیرا نگرانی از افزایش نفوذ طرف دیگر آنها را وادار میسازد که دست به اقدام پیشگیرانه بزنند.
فرایند میانجی گری
فرایند میانجی گری برای یک مسئله به طور کلی زمان بسیار کمتری از فرایند حل آن مسئله از مجاری استاندارد قانونی طول میکشد. ممکن است یک مورد پرونده برای حل و فصل توسط وکیل با لایحه به توافق دست پیدا کند. صرف زمان کمتر به معنی صرف پول و هزینة فرصت کمتری است و یا ختی ممکن است توسط قاضی ماهها یا سالها طول بکشد و این در حالی است که یک میانجی ظرف چند ساعت به توافق دست پیدا کند. اصل محرمانه بودن: درحالی که جلسات دادگاه عمومی هستند میانجی گری کاملاً به صورت محرمانه باقی میماند. هیچ کس به جز طرفین دعوا از آنچه اتفاق افتاده اطلاع پیدا نمیکنند. محرمانه بودن در میانجی گری چنان مهم است که در بسیاری از موارد دادگاه نمیتواند به زور از یک میانجی برای شهادت در دادگاه استفاده کند. بسیاری از میانجی گران یادداشتهای فرایند وساطت را پس ازپایان فرایند نابود میکنند. این شدت از محرمانگی معمولاً شامل سوء استفاده از کودکان یا اعمال مجرمانه و تهدید هم میشود. میانجی گری رسیدن طرفین به لایحه توافق را افزایش میدهد. برای یک پرونده در دادگاه اغلب قاضی یا هیئت منصفه از نظر قانونی نمیتوانند راه حلی را که میانجی نشان میدهد ارائه کنند. به همین علت احتمال اینکه یک میانجیگر به نتیجهای دست پیدا کند که طرفین بر آن توافق دارند بیشتر است.
اصول میانجیگری
اصول میانجی گری شامل عدم خصومت، پاسخگویی، تعیین کنندگی و استقلال طرفین را شامل میشود. عدم خصومت بر فرایند واقعی میانجی گری متکی است و طرفین را به عنوان همکارانی در ایجاد یک توافق در نظر میگیرد. میانجی گری برای رسیدن به توافق به جای برنده و بازنده بودن طراحی میشود.
پاسخگویی به طرفین اجازه میدهد که ورای قوانین سخت سیستم قضایی راه حلهایی را جستجو کنند. فرایند میانجی گری همچنین غیررسمی، منعطف و مشارکتی است. تعیین کنندگی و استقلال طرفین به آنها اجازه میدهد فضای توافق را خودشان انتخاب کنند به جای این که آن را به شخص دیگری واگذار کنند. بنابراین مسؤلیت نتایج را نیز به عهده خود طرفین میگذارد. در ایالات متحده کدهای رفتار میانجی بر مشتری محور بودن راه حلها به جای راه حلهای تحمیلی تاکید میکند. و این روال معمولِ تعریف شدة میانجی گری در امریکا و انگلیس است.
منابع لازم برای میانجیگری
منابع مورد استفاده میانجی ها پایه و اساس لازم برای اعمال نفوذ را فراهم میکنند. به ذکر شش نمونه از منابع یا پایههای قدرت میانجی میپردازیم:
1-پاداش
2- منابع تهدیدزا
3- منابع رجوعی
4- حقانیت منابع
5- منابع مربوط به قضاوت فنی
6- منابع اطلاعاتی
- پاداش : منعکس کننده توانایی میانجی ها برای ارائه پیشنهادهایی است که در برگیرنده منافع ملموس طرفین منازعه و یا تائید وعدههای داده شده باشند.
- منابع تهدیدزا : به انواع مختلف تهدیداتی بستگی دارند که میانجی ها از آن استفاده مینمایند، از جمله تهدید به عدم دخالت و میانجیگری که موجبات عدم رضایت عمومی افراد جامعه نسبت به یک طرف یا هر دو طرف معارضه را فراهم خواهد کرد.
- منابع رجوعی : که از احساس مشترک و برابری میانجی ها و طرفین درگیر در مناقشه سرچشمه میگیرد و تمایلات یکسان آنها را برای تفاهم پوشش میدهد.
- حقانیت منابع : به ارزشهای معنوی طرفین مناقشه مربوط میشود که میانجی مجاز به دخالت در آنها بوده و در موقعیت و جایگاهی که قرار گرفته، وظیفه دارد در روند معارضه تغییر یا تأثیر به وجود آورد.
- منابع مربوط به قضاوت فنی: به آن بستگی دارد که طرفین مناقشه بپذیرند که میانجیها دارای آگاهی بیشتر بوده و توانایی آنها به علت تجربه، آموزش و عملکرد از کیفیت و شناخت برتری برخوردار است.
- منابع اطلاعاتی : که به توانایی میانجی برای عرضه و انتقال اطلاعات با ارزش بستگی دارد که باعث هدایت مسیر تغییرات در بعضی از طرفهای مناقشه میگردد.
معیارهای میانجیگری
میانجیگری بین المللی از ماهیتی یکسان برخوردار نیست، تعیین مجموعهای از معیارها برای پوشش دادن به اهداف گوناگون کلیه میانجی ها کاری بیهوده به نظر میرسد. به عنوان مثال، شخصیتهای میانجی ممکن است با تاکید بر ایجاد تسهیلات ارتباطاتی بهتر و ارتقای کیفیت برخورد در جستجوی ابزاری به منظور ایجاد فضای مناسبتر برای مذاکره باشند. حال اینکه دولتهای میانجی ممکن است در پی تاثیرگذاری بررفتار طرفین درگیر به منظور حل و فصل مناسب مناقشه باشند. این اهداف مختلف نمی توانند به سادگی در یک نظریه گنجانده شده و ترسیم گردند.
میانجی گری شدیداً نیازمند شناساندن به طرفین است تا آنها با میل و رغبت شرکت کنند، میانجی به عنوان یک شخص بی طرف، برای تسهیل مذاکرات بین طرفین دعوا است. علاوه براین، میانجی میبایست از آماده بودن کلیه لوازم و تدارکات مورد نیاز فرایند توافق اطمینان حاصل کند. میانجی باید فشار، ارعاب و تهدید را محدود کند و نشان دهد که چگونه از طریق استفاده از زبان خوب و مهارتهای ارتباطی گوش دادن و توجه به پیامهای غیر کلامی و علائم دیگر که ناشی از زمینه چینی میانجی گری است با استمداد از تجربه و تخصص میانجی، طرفین به صورت مستقیم به تمرکز بر روی مسائل بپردازند و از حملات شخصی دوری جویند.
روشهای میانجیگری بین المللی
تمامی میانجیهای بین المللی در چارچوب سیستم تبادل نظر و اعمال نفوذ عمل میکنند. عناصر چنین سیستمی شامل ارتباطات، تجربه، توقعات طرفین مناقشه، و منابع و منافع میانجی میباشد. تاثیرات این عناصر بر یکدیگر تعیین کننده طبیعت ومیزان اثرگذاری میانجیگری است.
استراتژی میانجی در چارچوب سنتی به عنوان استراتژی ایجاد رضایت و یا استراتژی عمل آوری خوانده میشود. استراتژی ایجاد رضایت بمنظور تغییر زمینههای مناقشه طراحی گردیده واز طریق به کارگیری تدابیری مانند: پیشنهادها، تشریفات صلح آمیز، تعیین محدودیت زمانی وغیره، عمل مینماید واستراتژی عمل آوری با هدف تاثیرگذاری بر ابعاد تضمینی مناقشه مانند تعلیم طرفین مناقشه و تامین تسهیلات برای برقراری بهتر ارتباطات تبیین میشود.
سه روش اساسی تمیز داده شده شامل استراتژی آسان سازی و ارتباط ،فرمول سازی، و عمل آوری میباشد. هر یک از این استراتژیها به منظور ایجاد تغییر، تاثیرگذاری و اصلاح یک مناقشه، با بررسی چگونگی ماهیت اعمال متقابل طرفین منازعه بر یکدیگر طراحی گردیده اند. برگزیدن یک استراتژی یا استراتژیهای گوناگون از جانب میانجیهای مختلف در مناقشات مختلف به تداخل با دو عامل اساسی منوط میباشد: ماهیت منازعه ، و منابع ومنافع میانجی.
میانجیهای بین المللی بدون توجه به شرایط حاکم بر موقعیت مناقشه نمی توانند هیچگونه روش و تدبیری را اتخاذ نمایند. اقدامات میانجی ها در چارچوب سیستمی مرکب از طرفین مناقشه، روابط آنها با یکدیگر، میانجی، تعداد هیئتهای موکلان، و ناظرین و دیگر عوامل از جمله قواعد اجتماعی فشار سازمانهای سیاسی و اقتصادی طراحی میگردد. روابط حاکم بر این سیستم، روابط بین تبادلات و تاثیرات آنها بر یکدیگر میباشد. هر یک از بازیگران دارای منافع و توقعاتی هستند، هر کدام دارای منابعی هستند و هریک توقع دریافت نوعی پاداش را دارند و این امر شامل میانجی ها و به موازات آن شامل طرفین درگیر در مناقشه نیز میباشد.
تفاوت¬های زیادی بین میانجی¬گری و سازش وجود دارد که عمده¬ترین آنها عبارتند از :
1. میانجی¬گری، را می¬¬توان نهادی غیر سازمان¬یافته تلقی کرد چون می¬تواند به صورت¬های مختلفی عمل کند در حالیکه سازش نهادی سازمان¬یافته در قالب کمیسیون¬هاست.
2. معمولا برای تشکیل کمیسیون¬های سازش بین طرفین اختلاف قراردادی به نام قرارداد سازش منعقد می¬شود ولی در میانجی¬گری چنین قرار دادی وجود ندارد.
3. در میانجی¬گری، تابعین حقوق بین¬الملل (دولت¬ها، افراد و سازمان¬های بینالمللی)شخص ثالث را تشکیل می¬دهند و به حل و فصل اختلاف می¬پردازند در حالی¬که در آیین سازش کمیسیون¬ها جایگزین آنها می-شوند.
4. در میانجی¬گری اگر پیشنهادات میانجی از سوی طرفین یا یک طرف اختلاف پذیرفته نشود او می¬تواند به تهیه¬ی پیشنهادات جدید برای حل اختلاف بپردازد ولی در سازش، سازش¬دهنده معمولا یک گزارش واحد ارائه می¬کند و طرف¬های اختلاف نیز ملزم به پذیرش آن گزارش نیستند.
انواع میانجیگری:
1) میانجیگری به منظور حل اختلافاتی که هنوز منجر به جنگ نشده است.
2) میانجیگری به منظور حل اختلافاتی که منجر به جنگ میان طرفین شده است.
3) میانجیگری ارتباطی ؛ که میانجی ارتباط دهند? طرفین اختلاف است چرا که با تیرگی روابط بین کشورها، انجام گفتگوهای مستقیم با مشکل مواجه میشود و در این موقعیت وظیف? میانجی، تبادل اطلاعات و برقراری تماس و ارتباط بین طرفین است.
4) میانجیگری پیشنهاد دهنده ؛ در صورتی که اقدامات میانجی از طریق برقراری روابط بین طرفین با شکست مواجه شود، میانجی میتواند فعالیت خود را بیشتر نماید و اعمال زیر را انجام دهد: ترغیب طرفین به ادامه مذاکراه، اعلام نظر و درک خویش از مسائل مورد اختلاف، تنظیم و ابتکار جدید برای پیشبرد حل و فصل اختلافات و حتی نهایتاً مشارکت که بعضی اوقات میانجی عملاً در مسأله وارد شده و بهصورت یکی از طرفین اختلاف به چانهزنی میپردازد.
5) میانجیگری تضمین دهنده ؛ که در این صورت میانجی در مقام ضامن اجرای تصمیمات عمل میکند.
نتیجه گیری
میانجی بین المللی برای آنکه مؤثر واقع گردد، باید منعکس کننده سیستمهای گسترده درگیری بوده و برآنها تأثیر نهد و این یکی از دلایلی است که چرا میانجیهای مختلف راههای گوناگون و تاکیدات مختلف از نقطه نظر میانجیگری را فقط به رویداد میانجیگری وابسته میدانند. عمل و شیوه اقدام و نیز روشها و تدابیر، منتج از زمین? حوزه اقدامات میانجی میباشند. بررسی میانجیگری نباید صرفاً در قالب علت و معلولی انجام شود که در آن با به کارگیری یک روش خاص نتایج مطلوب قابل انتظار حاصل گردد. میانجیگری در بعد کلی و میانجیگری بین المللی در بعد خاص، پدیده دولبهای نیست که بتوان آن را بصورت همگن و یکسره در رابطه با تمام تعارضات و درگیریها اعمال کرد، همچنین نمی توان آن را مجموعهای از قوانین و یا تلاش سرسختانهای فرض کرد که در سایه آن بتوان بر طرفین مناقشه موثر واقع شد. رابطه بین میانجیگری و طرفین مناقشه رابطهای متقابل است. تبادلات و تاثیرات در پدیده میانجیگری دو جانبه بوده و نمی تواند حالت یک طرفه داشته باشد.
روشهای میانجیگری بین المللی بسیار متنوع هستند. این امر صرفاً ناشی از تفاوت بین بازیگران نیست بلکه به علت تفاوتهای ماهوی مستتر در زمینههای مناقشه ومشخصات طرفین درگیر در منازعه میباشد. در صورتی که قرار باشد روشها و رفتار میانجیگری موثر واقع شوند باید از عهده درک تفاوتهای ماهوی و مشخصات طرفین درگیر در منازعه برآیند و منعکس کننده آنها باشند.میانجیگری، تضمینی برای آن است که گروههای انسانی در فضایی از تفاهم و همکاری موجب تکامل تاریخی تمدنها و فرهنگهای یکدیگر شوند. میانجیگری علم تداوم صلح است و مجموعه مهارتهایی برای افزایش تفاهم و درک متقابل گروههای بشری. میانجیگری را میتوان انسانیترین مقوله در حقوق بینالملل دانست.
منابع
عبدالحمید فریدی عراقی، روشهای مسالمتآمیز حل و فصل اختلافات بینالمللی، (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، 1368)، ص ص 8-7.
TOMESCU, M. (2012). CONSIDERATIONS ON CONFLICT AND CONFLICT CLASSIFICATION. REVISTA ROMANA DE ADR, 1, 58-67.
RADULESCU, V. (2007), MARKETING, BUCHAREST: PRO UNIVERSITARIA (CHAPTER 10).
RADULESCU, D.M. (2011), FUNDAMENTALS OF LAW, BUCHAREST: UNIVERSUL JURIDIC (CHAPTER 9).
دوره حرفه ای کوچینگ در مدیریت
دوره ی حرفه ای کوچینگ راز و رمز
های ناگفته ذهن، دوره ای جامع و تضمینی برای خلق یک زندگی بی نظیر و رویایی
و دستیابی به تمامی اهدافی که در زندگی خود دارید، طراحی شده است.
این
دوره به شما کمک می کند تا گام به گام اهداف و رویاهای خود را شناسایی
کنید و سپس با سیستمی علمی و بسیار قدرتمند تمامی آن اهداف و رویاها را قدم
به قدم، به راحتی و در کوتاه ترین زمان ممکن به زندگی خود جذب کنید.
در
این دوره با معنای واقعی قانون جذب آشنا خواهید شد و با حلقه ی مفقوده ای
از قانون جذب آشنا می شوید که باعث می شود قانون جذب در هر شرایطی به شما
جواب دهد. با شرکت در این دوره و اجرای تکنیک های بسیار ساده و قدرتمندی که
در آن به شما معرفی می شود، هیچ رویا و هدفی برای تان باقی نمی ماند که
نتوانید به آن دست پیدا کنید.
این دوره 100 درصد علمی بوده و بر اساس جدید ترین و قدرتمندترین تکنیک های روز دنیا طراحی شده است.
تا دستیابی به هر هدف و رویایی که در زندگی خود دارید، تنها 5 گام فاصله دارید:
صرف روزانه 20-15 دقیقه برای گوش دادن به فایل های آموزشی دوره
انجام تمرینات هیپنوتراپی ویژه این دوره در ابتدای صبح
انجام تمرینات هیپنوتراپی ویژه این دوره در پایان شب
انجام تمرینات ساده ای که در هر جلسه آموزش داده می شود
داشتن ذهنی باز و آماده برای استفاده از سیستمی جدید، قدرتمند و تاثیرگذار برای دستیابی به اهداف
قیمت گذاری محصولات صنعتی
عنوان مقاله: قیمتگذاری محصولات صنعتی
مولف/مترجم: دکترحمیدرضا سعیدنیا ؛ مهدی بنی اسدی
موضوع: قیمتگذاری
سال انتشار(میلادی): 2007
وضعیت: تمام متن
چکیده: تصمیمات قیمت گذاری محصولات صنعتی هسته اصلی هر برنامه تجاری است و تاثیر مستقیمی روی استراتژی بازاریابی شرکت خواهد داشت. تمامی سازمانها اعم از انتفاعی و یا غیرانتفاعی مجبورند برای کالاها و یا خدمات خود قیمت تعیین کنند، که این موضوع تحت تاثیر عوامل داخلی و یا خارجی شرکت است. عوامل محیط داخلی شرکت شامل اهداف، خطمشی، ترکیب عناصر بازاریابی و هزینههای شرکت هستند و از جمله عوامل محیطی میتوان به ماهیت بازار و تقاضا، شرایط رقابتی و واسطهها اشاره کرد. وقتی مصرفکننده کالایی را میخرد، درواقع ارزشی را با ارزش دیگری مبادله میکند. ارزشی که از دست میدهد قیمتی است که برای کالا میپردازد و ارزشی که بهدست میآورد مزایای ناشی از داشتن کالاست. امروزه توسعه یک استراتژی قیمتگذاری مناسب یک وظیفه مشکل و درعین حال اساسی برای مدیران شرکتهای صنعتی است و عدم موفقیت در درک کامل از تصمیمات درست قیمتگذاری به از دستدادن فرصتهای سودآور در بازار خواهد انجامید. قیمتگذاری یک فرایند چندبعدی است که متاثر از کالا، سطح حاشیه سود و روابط با مشتری است. در این مقاله تلاش میشود تا دیدگاهی برای مدیران فراهم شود که در آن به اهمیت توسعه برنامه قیمتگذاری مناسب پیبرند و از تاثیرات اطلاعات بر قیمتگذاری درست و بهینه مطلع شوند.
مقدمه
قیمتها همهجا هستند. از دانشجویان شهریه دریافت میشود. شرکت هواپیمایی از مسافران وجهی به نام کرایه دریافت میکند. برای عبور از بزرگراهها عوارض پرداخت میکنیم. برای پرداخت قبوض منزل نرخ معین شده را باید بپردازیم. اما قیمت فروش چه مبلغی باید باشد؟ این سوال با این واقعیت مطابقت دارد که قیمتها همیشه آزمایشی هستند. یک قیمت بهطور ساده یک پیشنهاد یا تجربهای برای آزمایش نبض بازار است. اگر مشتریان قبول کنند مناسب است و اگر پذیرفته نشود بهسرعت تغییر خواهد کرد (کاتلر، فیلیپ، اصول بازاریابی - چاپ دهم).
قیمت، میزان فایدهای است که مصرفکننده برای مزایای حاصل از داشتن و یا استفاده از کالا پرداخت میکند (آرمسترانگ، گری، مقاله قیمتگذاری کالاهای استراتژیک، 2003). قیمت تنها عنصر در آمیختههای بازاریابی است که درآمدزاست و سایر عناصر هزینهزا هستند. قیمت و محصول ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. برای مثال قیمتی که بازاریابان روی محصول میگذارند مقدار پولی است که برای تولید آن محصول هزینه خواهند کرد و همچنین قیمت با برداشت مشتریان از خصوصیات و مزایای محصول ارتباط مستقیم دارد. تعیین قیمت در بازاریابی صنعتی مقولهای بسیار بحث برانگیز و پیچیده است. اگر یک شرکت و مدیرانش بخواهند در بازار خود موفق باشند، باید درک جامعی از ماهیت فعالیت رقبا و استراتژی رقابتی آنها داشته باشند. از مشکلاتی که فراروی شرکتها قرار دارند، میتوان به توسعه سازمان، ابداع محصولات جدید، پیشبینی بازارها، توسعه روابط پایدار با مشتریان، کنترل هزینهها، کیفیت،... اشاره کرد و لازم است که مدیر برای هرکدام از این مشکلات دیدگاه استراتژیک و برنامه قابل اجرا داشته باشد. شاید بهتر باشد که قبل از قیمت و مقوله قیمت و مقوله قیمتگذاری در بازارهای صنعتی به ویژگیهای بازار صنعتی در مقابل بازارهای مصرفی پرداخته شود:
ویژگی بازار: شامل اندازه ( در مصرفی بزرگ و در صنعتی کوچک است) ماهیت رقابت (در مصرفی رقابتی و در صنعتی انحصاری است).
ویژگی محصول: تحویل به موقع کالا، دسترسی، خدمات و فرایند خرید در صنعتی مهمتر از مصرفی است.
ویژگیهای خریداران: خرید در صنعتی عقلایی صورت میگیرد و در مصرفی روانشناختی است.
ویژگی کانال توزیع: در صنعتی کوتاهتر از مصرفی است.
ویژگی قیمت: تفاوت در استراتژی قیمتگذاری بازارهای صنعتی براساس لیست قیمت، مزایده، مذاکرات و چانهزنی است.
متاسفانه یکی از مواردی که هنگام برنامهریزی سالانه و در زمان اجرا به آن توجه نمیشود. مقوله قیمتگذاری محصولات صنعتی است. دلیل این امر این است که در بازارهای صنعتی معمولا قیمت در ارتباط با مشتری تعیین میشود. همیشه مدیران صنعتی از چالشیبودن قیمتگذاری محصولات صنعتی گله و شکایت دارند و آن را فرصتی برای افزایش سود نمیدانند بلکه آن را کاری کسالتآور تلقی میکنند. مدیران شرکتها از قیمتگذاری گلایهمند هستند چرا که کنترلی بر قیمتگذاری کالاهای خود ندارند و باید در چارچوب موجود حرکت کنند. آنها میگویند از آنجا که قیمت در بازار تعیین میشود، نمیتوانند بر قیمت مناسب و مورد علاقه خود کنترل داشته باشند و مجبورند که بااین موضوع کنار بیایند.
اما سوال اصلی این است که مدیران تجاری و صنعتی چه کاری باید انجام دهند تا قیمتگذاری، به شکل فرصت سودآور برای آنها درآید؟ چرا بعضی از مدیران نسبت به مساله قیمتگذاری بیتفاوتند؟ موانع سازمانی سد راه قیمتگذاری در شرکتها چیست؟ شرکتهای صنعتی در زمینه قیمتگذاری بینالمللی با چه مواردی روبرو هستند؟ نقش اینترنت در طرح قیمتها چیست؟ ارائه پاسخی ساده به این سوالات آسان نیست ولی یک مدیر بازاریابی صنعتی میبایست دید کاملی در مورد چالشها و فرصتهای موجود و نهفته در قیمتگذاری داشته باشد. برای مقابله با تهدیدات و بهرهگیری از فرصتهایی که مدیران صنعتی در ارتباط با مقوله قیمتگذاری با آن روبرو هستند، توجه به نکات زیر الزامی است:
زنجیره عرضه مناسب بهعنوان فرصتی برای کاهش هزینهها و افزایش حاشیه سود محصول
سیستم زنجیره عرضه موجودی سالها بهعنوان کانال توزیع ساده محسوب میشد. از این نظر تمرکز مدیریت شرکت بر کارآمدساختن هرچه بیشتر تمامی کانال توزیع شرکت بهصورت اثربخش است. هرصنعت بهدنبال کسب سود بیشتر است و میخواهد قیمتهای خود را مستقل از دیگران تعیین کند. اما با پیدایش مفهوم مدیریت عرضه، دیدگاه مدیران صنعتی تغییر پیدا کرده و به سمت بینشی مفید برمبنای همکاری بین شرکتها تبدیل شده است. این امر فرصتی موثر و مفید برای مدیریت شرکت در اجرای یک استراتژی قیمتگذاری خلاقانه و کسب حداکثر سود بهشمار میآید.
در این میان دو محقق بهنامهای «کریستوفر» و «گاتورنا» در مقاله خود به نام «مدیریت هزینه زنجیره عرضه و قیمتگذاری بر مبنای ارزش» تاکید کردند که واگذاری برخی از امور به بیرون از سازمان که باعث میشود شرکت کنترل کمتری برروی هزینههای خود داشته باشد، ممکن است حاشیه سود شرکتها را تهدید کند. آنها دریافتند که امروزه رقابت قیمتی فقط در بین شرکتها صورت نمیگیرد بلکه جنگ اصلی بین عرضهکنندگان است. بررسی صحیح هزینهها باید در طراحی قیمتها در تمامی فرایند اجرا شود، زیرا تمامی هزینهها در بحث تعیین قیمت در هزینه تمامشده محصول در بازار نهایی منعکس میشود.
دیگر محققان معتقدند عقد قرارداد با عرضهکننده، باوجود کاهش کنترل شرکت میتواند منجر به کاهش هزینهها در زنجیره عرضه شده و در نهایت هزینههای شرکت را کاهش دهد و متعاقب این مساله شرکت قادر خواهد بود بهوسیله قیمت مناسب محصول، جایگاه مناسب را در بازار کسب کند. بهزعم صاحبنظران، تولیدکنندگان باید هزینههای خود را کاهش دهند و تا زمانی که کنترل هزینه مناسبی در زنجیره عرضه وجود نداشته باشد، درک این موضوع که کاهش هزینهها میتواند به رقابت منجر شود نیز میسر نخواهد شد. (کریستوفر 2005)
استراتژی دیگر برای کسب سود خالص بیشتر، همبستگی زنجیره عرضه با نیازهای اساسی مشتریان است که در نتیجه ارزش و قیمتگذاری ثابتتری بهدست میآید. این امر بهوسیله مدیریت صحیح طراحی زنجیره عرضه بهمنظور متناسبکردن احتیاجات اساسی مشتریان مثل زمان انتقال محصول به مشتری نهایی، طراحی، بستهبندی، برنامه انبارداری، مدیریت حملونقل درونی و برونی و برنامههای خرید است که یک شرکت را قادر میسازد قیمتهایش را براساس ارزش محسوسی که طی زنجیره عرضه بهدست آورده است مشخص کند.
1 – شناسایی موانع قیمتگذاری اثربخش
یک بعد مهم در قیمتگذاری صنعتی در شرکتها، اثری است که سیستمهای داخلی آنها در تعیین قیمتها دارند. این امر در هماهنگی یا عدم هماهنگی زیرسیستمهای سازمان عیان است. سه محقق بهنام لانچیونی، شاو و اسمیت (2005) بهاین نتیجهگیری رسیدند که استراتژی قیمتگذاری یک سازمان ناشی از آن چیزی است که مدیران مالی سازمان برنامهریزی میکنند. برای مثال آنها این یافته را مطرح کردند که فقط 5 درصد کاهش قیمت یک محصول صنعتی میتواند تا 22 درصد سود بیشتر را نصیب این شرکتها کند. (لانچیونی 2005) آنها معتقدند که قیمتگذاری بسیار مشکل است، زیرا بسیاری از عوامل محیطی نظیر عوامل سیاسی، اقتصادی بر آن موثر است. در تحقیقی دیگر که این سه محقق درباره شرکتهای رهبر در بازار آمریکا انجام دادند به این نتیجه رسیدند که در سازمانها، واحدی که مانع اصلی قیمتگذاری است دوایر مالی و حسابداری سازمان است.
2 – استراتژی قیمتگذاری بینالمللی
در زمینه استراتژی قیمتگذاری بینالمللی، مدیران صنعتی عموما با طیف گستردهای از عوامل داخلی و خارجی سازمان مواجه هستند و نگرانی اصلی شرکت این است که چگونه مدیران با این عوامل کنار می آیند و اثرنهایی آنها را مشخص میکنند. مساله اساسی در طراحی یک استراتژی قیمتگذاری بینالمللی موثر این است که آنها باید تفاوتهای فرهنگی، زبانی، سیاسی و اقتصادی و قانونی هرکدام از شرکتها و بازارها را مدنظر داشته باشند. محققان معتقدند که یک استراتژی قیمتگذاری بینالمللی باید کاهش هزینه را بهعنوان ظرفیتی برای بهحداکثر رسانیدن سود بهدست آمده تلقی کند. تاثیرات بیرونی قیمتگذاری بینالمللی شامل میزان توجه خریداران به قیمتها و موانع ورود و خرید و توزیع و گرایشهای اقتصادی هرکشور است. توازنی که مدیریت بازاریابی صنعتی روی هرگروه از عوامل در زمینه توسعه و اجرای استراتژی قیمتگذاری بینالمللی قرار میدهد بسیار مهم است. نتیجه تحقیقات نشان میدهد که تلاش جهت ارزیابی درست قیمت، منجر به راهنمایی مدیران برای تعیین قیمت مناسب و سودآور میشود. عوامل درونی خاص که در این تحقیق بررسی شدند شامل ظرفیت مورد استفاده شرکت، نرخ سهم بازار و ساختار هزینه داخلی، بوده است و از جمله عوامل بیرونی نیز میتوان به توجه خریداران به قیمتهای شرکت اشاره کرد.
3 – تبادل اطلاعات در اینترنت و قیمتگذاری
در این قسمت مشخص میشود که چگونه افزایش تبادل اطلاعات میتواند استراتژی قیمتگذاری را اثربخش کند. تحقیقات نشان میدهد که افزایش مشتریان یک مرکز درمانی به سبب کسب اطلاعات بیشتر از مشتریان نهایی مرکز در مورد نحوه ارائه خدمات و برنامهریزی جهت کسب رضایت آنها بوده است. گسترش همهجانبه بازار به واسطه مشتریمداری است و سنجش درست میزان عرضه و تقاضا در بازار و پیشبینی درست رفتار مصرفکنندگان نیز ابزار رقابت در بازار است. در این مدل حق انتخاب با مصرفکننده است و اطلاعات لازم درخصوص قیمت بهصورت شفاف در اختیار او قرار میگیرد. دسترسی به اطلاعات لازم توسط مصرفکنندگان در بازاریابی صنعتی پدیده جدیدی است که تاثیر چشمگیری بر قیمتها و هزینهها دارد.
4 – نمایشگاه معکوس اینترنتی و قیمتگذاری
بااستفاده روبه افزایش اینترنت از دهههای 1990 تاکنون فرایند حراجی و یا همان نمایشگاه معکوس بهطرز چشمگیری افزایش یافته است. نتایج یک تحقیق نشان میدهد که پژوهشگران به یک نظر واحد درباره توازن بین ارزش و سود کمتر، در مقابل از دست دادن روابط بلندمدت و پایدار با عرضهکنندگان دست یافتند. ولی هنوز تاکنون تحولی چشمگیر و کامل در حوزه اقتصاد و مدیریت رخ نداده است که راه را برای طراحی دوستانه یک حراجی معکوس باز کند.
در نمایشگاه معکوس خریدار درخواست قیمتش را که در آن جزئیات نیازمندیهای او مشخص است به بازار ارائه میکند. فروشندگان نیز قیمت پیشنهادی را که شامل قیمت موردنظر و دیگر جزئیات مثل روشهای پیشنهادی را آماده و ارائه میکنند. معمولا خریداران برای انتخاب کالاهای مختلف چندین معیار مانند قیمت، کیفیت، تاریخ تحویل و نحوه پرداخت دارند. در حال حاضر این مراحل توسط اینترنت صورت میگیرد. فرایند حراجی اینترنتی تفاوت زیادی با فرایند خرید کالا در بازار دارد. مثلا قابلیت دسترسی به خریداران بیشتر از طریق کاهش زمان سفارش و دریافت کالای صنعتی و کاهش هزینههای حمل ونقل. ایده امکان طراحی یک حراجی اینترنتی برای سرمایهگذار بلندمدت از طریق کمک مالی به شرکا و یا پرداخت مقداری وجه نقدی به افرادی که در مناقصه برنده نشدهاند، از جمله راهکارهایی است که به روابط بهتر و بلندمدتتر با مشتریان صنعتی منجر خواهد شد.
5 – برنامهریزی قیمتگذاری استراتژیک
برنامهریزی تعیین قیمت یکی از موضوعاتی است که در بازاریابی صنعتی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بهطور سنتی قبل از هرگونه توجهی به قیمتگذاری، تاکید روی توسعه محصول، استراتژی تبلیغات و شکل کانال توزیع است که نتیجه نامطلوب این امر، تعیین قیمت، بدون درنظرگرفتن عوامل هزینهزایی که در تصمیمات نهایی موثرند، است. توسعه و ایجاد یک طرح برنامهریزی قیمت نیازمند این است که یک شرکت اهداف اجرایی و دستیافتنی مشخص شده و یا یک روش عملکرد مناسب و مطلوب، و یا یک استراتژی عملیاتی و در نهایت روشهای بازبینی و کنترل برروی فرایند تولید محصولات خود داشته باشد و برنامه با دیگر فعالیتهای درگیر در تعیین قیمت بازار هماهنگ باشد که شامل تجزیه و تحلیل فرصتهای بازار، تحقیق و انتخاب بازار نهایی، طراحی استراتژی بازاریابی و سازماندهی است. اما همیشه طراحی یک برنامه تعیین قیمت کار سادهای نیست.
دو مشکل اصلی در عدم ایجاد یک برنامه قیمتگذاری مناسب عبارتند از:
1 – نبود درک این موضوع که قیمتگذاری بهشدت به دیگر آمیختههای بازاریابی وابسته است.
2 – مشکل بودن اجرای یک برنامه قیمتگذاری مناسب.
توسعه برنامه قیمتگذاری، میتواند بهعنوان یک هدف در هر سازمان مدنظر باشد. بهطور کلی یک برنامه قیمتگذاری باید شامل موارد زیر باشد:
1 – استراتژی قیمتگذاری ویژه هر شرکت و محصولات آن شرکت.
2 – آنالیز وضعیت قیمتهای رایج بازار و وضعیت رقبا و قیمتهای آنها.
3 – تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت و همچنین فرصتها و تهدیدات از بازارهایی که شرکت در آن فعالیت میکند.
4 – استراتژی قیمتگذاری که شرکت معمولا در بازار هدف خود استفاده میکند.
5 – مکانیزم نظارتی که بتوان در نشاندادن نتایج موردانتظار در دوره زمانی موردنظر شرکت، از آن هم استفاده کرد.
6 – برنامههای قیمتگذاری باید در جهت دستیافتن به اهداف قیمتگذاری مناسب شرکت باشد.
7 – اهداف قیمتگذاری باید بر پایه استراتژی قیمتگذاری شرکت تعیین شود.
برنامه قیمتگذاری
یک مدل برنامه قیمتگذاری برای گسترش و توسعه نیازمند همکاری با قسمتهای مختلفی از شرکت است. سه پیشنیاز برنامه قیمتگذاری مناسب وجود عواملی بهشرح زیر در سازمان است:
- داشتن هدف اصلی و درک صحیح از مشتریان و روند بازار.
- دارابودن یک فرایند مدیریتی عملگرا برای توسعه و اجرای برنامه قیمتگذاری.
- انجام یک برنامه قیمتگذاری صحیح که تمایل به تعهد در فرایند قیمتگذاری داشته باشد.
محققان معتقدند که برای داشتن یک برنامه قیمتگذاری مناسب برای شرکت باید 7 مرحله اصلی و اساسی پشت سر گذاشته شود (دلان و سیمون، ص 326).
مرحله اول- داشتن یک خلاصه از استراتژیهای قیمتگذاری:
خلاصه، شامل یک توصیف کلی از قسمتهای مختلف سازمان است و یک بیانیه قیمتگذاری که اهداف و استراتژی شرکت را بهصورت شفاهی بیان میکند و تمایل دارد برای مدیر این نکته را بدیهی سازد که چگونه شرکت میتواند قیمتگذاری خود را برمبنای اهداف سالانه خود بیان کند.
مرحله دوم – بررسی وضعیت قیمتگذاری فعلی شرکت:
در این مرحله جزئیاتی از سیاستهای قیمتگذاری کلی شرکت تعیین میشود.
مرحله سوم – قیمتگذاری برمبنای تجزیه و تحلیل نقاط ضعف، قوت، تهدیدات و فرصتها:
در این مرحله قیمت براساس تجزیه و تحلیلی که بسیار کلی و جامع است صورت میگیرد. تعیین نقاط قوت در توانمندسازی شرکت برای حفظ سهم بازار و موقعیت سودآور بسیار مهم است.
مرحله چهارم – تعیین استراتژی قیمتگذاری:
این قسمت اشاره به این موضوع دارد که باید بازار هدفی که قرار است استراتژی قیمتگذاری برای آنها تعریف شود مشخص و نوع استراتژی نیز با دریافت اطلاعات از سایر سیستمهای سازمان تعیین شود.
مرحله پنجم – تعیین اهداف قیمتگذاری:
در این قسمت باید هدف از قیمتگذاری مشخص شود. این مطلب میتواند بدینگونه مشخص شود که نرخ بازگشت سرمایه در سال آتی چقدر باشد؟ نرخ نفوذ در بازار چند درصد تعیین شود؟
مرحله ششم – مشخصکردن برنامه قیمتگذاری:
این قسمت میتواند شامل توصیف محصولات خاص و یا خطوط تولید محصول باشد که هردو با نوسانات قیمت میتواند افزایش و یا کاهش یابد.
مرحله هفتم – کنترل قیمت و بازنگری آن
قدم نهایی ایجاد مجموعه اقدامات کنترلی برای موفقیت قیمتگذاری است. کنترل میتواند هفته به هفته و یا ماه به ماه بر بازار هدف، سود کالا، سهم بازار صورت گیرد.
تیجهگیری
لازم است که مدیران امروز مساله قیمتگذاری و تعیین قیمت را بهعنوان یک مرحله استراتژیک و نه بهعنوان یک تصمیم خودکار و سریع مدنظر داشته باشند. نداشتن یک استراتژی مناسب قیمتگذاری میتواند به فروش کمتر، از دست دادن مشتری، سهم بازار کمتر و کاهش سود منجر شود.
برای داشتن استراتژی مناسب و دستیابی به سود بیشتر نیاز به تغییر فرهنگی در سازمان است. امروزه ضرورت تعیین قیمت مناسب برای مدیران بهعنوان برنامه استراتژیک مطرح شده است.
منابع
1 – KOTLER 2002 "PRINCIPAL OF MARKETING – TEN THE EDITION.
2 – RICHARD LANCIONI 2005 "PRICING ISSUES IN INDUSTRIAL MARKETING.
3 – RICHARD LANCIONI 2004 "A STRATEGIC APPROACH TO IN DUSTRIAL PRODUCT PRICING.
4 – CHRISTOPHER, M, G (2005) SUPPLY CHAIN COST MANAGEMENT & VALUE – BASED PRICING.
5 – DOLAN. R & SIMON, (1996) POWER PRICING HOW MANAGING PRICE TRANSFORMS THE BOTTOM LINE.